عنوان عکس اسلایدر عنوان عکس اسلایدر عنوان عکس اسلایدر
نویسنده:
تاریخ: چهارشنبه 12 شهریور 1393
دسته:
بازدید: 2492
دانلودرمان بسیارزیبای رکسانا

"رکسانا"....رمانی اجتماعی،سیاسی که با تَه مایه طنز نوشته شده است!

"رکسانا"رمانی مالامال از کش وقوس های جامعه ی امروز ایران!

رمانی که سیاست های روزِِِِِ ایران را با لحنی طنز و آمیخته با حوادث اجتماعی بیان کرده است!

کتابی که هرخطش گوینده ی هزاران خط از مسائل ومشکلات جامعه است!

کتابی که هرصفحه اش دنیای جدیدی را به روی آدم باز می کند!

"رکسانا" رمانی سرشار از ناگفته های مردم این سرزمین!!!

کتابی که خواندنش به هر چند دفعه که برسدباز هم خالی از لطف نیست!!!

 

                            این رمان فوق العاده زیبا را از دست ندهید!

 

 

                                 دانلود+قسمتی از رمان=ادامه مطلب!

 

قسمتی از رمان:

عموم: خیلی خوب!حالا بیاین بشینین باهاتون کار داریم.داداش میخواد باهاتون صحبت کنن . -
<<دو تایی نشستیم که پدرم آروم گفت>>
-باز پیش عمتون رفتین؟ ! -
مانی :عمه مون؟!عمه مون کیه؟ ! -
عموم :باز شروع کردی؟ -
مانی: آهان همون خانم؟!نه بابا!بعدا معلوم شد که کلاه بر داره و میخواد ازمون اخاذی کنه و ما هم
ولش کردیم !
عموم: بخدا قسم هرچی جلو دستم باشه پرت میکنم تو سرت ا !
مانی: برای چی؟
عموم :درست جواب عموت رو بده ! -
مانی: چشم شما سوال کنین ما جواب میدیم ! -
عموم: اون دختر چی شد؟ ! -
مانی: کدوم شون؟!یعنی کدوم دختر؟ ! -
عموم: همون که باهاش بودی ! -
مانی: سوال مبهمه!اگه میشه اطلاعات بیشتری بدین ! -
عموم :ا ه.......!همونکه گفتی خیلی خوشگل و فلان و فلانه !
مانی: سوال مبهم تر شد ! -
عموم: میزنم تو سرت ا ! -
مانی: ا....!چرا زور میگین؟!با این مشخصات صد تا اسم وجود داره ! -
<< مادرم یه مرتبه زد زیر خنده و رفت تو آشپز خونه!پدرمم روش رو کرد اون طرف خنده اش
معلوم نشه
که عموم گفت >>
-همونکه گفتی هنر پیشست ! -
مانی: آهان خوب سرچ محدودتر شد!عرضم به حضورتون که اون دختر الحمدو لله سالم و خوبه!خدا
همه رو در پناه خودش سالم حفظ کنه !
عموم: میگم کارش با تو چی شد؟ ! -
مانی :کدوم کارش؟ ! -
<< اینو که گفت من و پدر هردو سرمون رو انداختیم پایین که خندمون معلوم نشه !>>
-عموم:لا اله الله!پسر کلافم نکن ! -
مانی :آخه بابا جون اولا قرار بود عمو با ما صحبت کنه!فعلا که همش شما دارین صحبت
میکنین!بعدشم شما بگین کدوم کارش، من جواب بدم !
عموم: مگه نیومدی بگی میخوایی باهاش عروسی کنی؟ ! -
مانی: میخواین مقدمات عروسی رو فراهم کنین؟ ! -
عموم: نخیر ! -
مانی: پس برای چی میپرسین؟ ! -
عموم :یعنی میخوام بهت بگم که عروسی بی عروسی ! -
مانی: یعنی همینجوری بیارمش خونه عیبی نداره؟ -
<< من دیگه نمیتونستم از خنده سرم رو بلند کنم!پدرمم به هوای سیگار کشیدن بلند شد و رفت
اونطرف
سالن!عموم خودش خندش گرفته بود اما به زور جلو خودشو میگرفت !>>
عموم: پسر سر به سر من نظر بد میبینی ا ! -
مانی: جوون مرگ بشم اگه بخوام سر به سر شما بذارم اما سوالات شما خیلی دوپهلوئه ! -
عموم: میگم ازدواج تو سن شما هنوز زوده ! -
مانی: شما که همیشه میگفتین پسر تا ریش و سبیلش در اومد باید زنش داد و دختر تا چیز شد
عموم: زهر مار ادم این چیزارو جلو بزرگ ترش نمیگه ! - -
مانی: چشم
عموم:من این حرفا رو اون موقعها میگفتم که هنوز ریش و سبیلتون در نیومد بود!میگفتم که مثلا به -
راههای بد نیفتین!وگر نه خود تو شونزده سالگی ریش و سبیلت در اومده بود!باید زنت میدادم؟ !
مانی: ببخشین!پس تو سنّ و ساله ما استاندارد زن گرفتن چیه؟ یعنی چی مون باید در بیاد تا واجد
شرایط باشیم؟ !
عموم: زهر مار!بازم از این حرفا زدی؟!ادم جلو بزرگ ترش حیا میکنه ! -
مانی: ببخشین!حواسم نبود ! -
عموم: من میگم این همه جوون تو این مملکتن!دارن چیکار میکنن؟!همشون تا به یه دختر رسیدن
میگن میخواییم باهاش عروسی کنیم؟!معلومه که نه!می گه به هر باغی رسیدی گلی بچین و برو !
مانی :ببخشین!این حرف شما جنبه بد آموزی داره ها ! -
عموم :نه!اصلا! من هیچوقت نمیگم که کار بدی انجام بدین!منظور من اینه که شما هم فعلا همون
کاری
رو بکنین که بقیه جوان های هم سنو سالتون میکنن !
مانی: یعنی بریم معتاد بشیم؟ ! -
عموم: مگه همه جوونا معتاد میشن؟ ! -
مانی: تقریبا!حالا همشون نه اما خیلیهاشون از بد بختی و بیچارگی دارن معتاد میشن.حالا اگه صلاح
میدونین ما حرفی نداریم !
عموم: من گفتم برین معتاد بشین؟!گفتم فعلا برین برای خودتون همین جوری یه چند وقتی بگردین تا
بعد ! -
مانی :بعد یعنی کی؟!وقتی چهل سالمون شد؟!نکنه شما خیال دارین پاتختی مون و شب هفتمون رو یه
جا
بگیرین؟ !
<< من دیگه داشتم همین جوری میخندیدم!پدرم که گذاشت از سالن رفت بیرون!صدای خنده مادرمم
از تو
آشپز خونه میومد ! عموم داشت همینجوری مانی رو نگاه میکرد که مانی گفت >>
-ببخشین بابا جون اما یعنی ما نباید از خودمون هیچ دفاعی بکنیم؟ ! -
عموم: مگه داریم اینجاسر تونو میبریم که میخوایین از خودتون دفاع کنین؟ ! -
مانی: نه اما شما میگین زن گرفتن واسه تون زوده!بعد میگین برین واسه خودتون بگردین و توباغا
گل
بچینین!بعدش هم میگین کار بد نکنین!بعد میگین هرکاری جوانهای دیگه کردن شما هم بکنین!بعد
صبر
کنیم که چهل سالمون بشه اونوقت بهمون زن بدین!حتما توی اون سنّ و سال یه دختر سی و هفت
هشت
ساله رو عقد کنیم!خوب سرمون رو ببرین که راحت تره!آخه کجای دنیا دیدین به یه جوون که وقت
زن
گرفتن شه بگن برو تو خیابون بگرد و کار بدم نکن؟!حالا گیریم ما بریم تو خیابون بگردیم!مردم
نمیگن
این دو تا دیوونه شدن و هی تو خیابونا دوره خودشون میچرخن؟ !
عموم: چرا دوره خیابونا؟!برین دنیا رو بگردین!پول که الحمدو لله هست ! -
مانی: خوب اگه میخواستین که ما جهان گرد بشیم پس چرا به زور وادارمون کردین درس بخونیم و
کنکور قبول بشیم و بریم دانشگاه و لیسانس بگیریم؟!خوب از همون اول یکی یه کوله پشتی برامون
میخریدین و هم خودتونو راحت میکردین هم مارو !
عموم: باز چرتو پرت گفتی؟ ! -
مانی: ببخشین!چشم!فقط اگه جسارت نیست بفرمائین که ما دوتا باید پیاده جهانگردی کنیم یا با
دوچرخه؟!یعنی میگم اگر قراره با دوچرخه بریم، فکر باشیم و یه بادی به لاستیک شون بزنیم!بعدشم
سفر
رو اول از هندوستان شروع کنیم یا خاور دور؟ !
عموم: پاشو برو دنبال کارت!لازم نکرده اصلا حرف بزنی!پاشو برو ببینم ! -
<< دو تایی بلند شدیم و از خونه امدیم تو حیاط که شنیدیم عموم اینا دارن سه تایی
میخندن!همونجوری که
خودمم داشتم میخندیدم به مانی گفتم >>
انقدر سربه سر عمو نذار ! -
-مانی: اینو ببین!بابام مخصوص ا کاری میکنه که من از این چیزا بگم که بعدش تنها میشه یادشون بیفته
و بخنده!کیف میکنه از داشتن یه همچین پسری!

 


برچسب ها : ,,,,,,,,

مطالب مرتبط

بخش نظرات این مطلب

این نظر توسط Rashun در تاریخ 1397/03/01 و 0:52 دقیقه ارسال شده است

Rashun

سلام لطفا رمانهای مشابه ولی جدید معرفی کنید

این نظر توسط Essi در تاریخ 1395/03/03 و 15:46 دقیقه ارسال شده است

Essi

چنتا رمان طنز ب من معرفی کنین
پاسخ : تو نت سرچ کنید

این نظر توسط امین در تاریخ 1394/12/09 و 0:18 دقیقه ارسال شده است

امین

سلام میخواستم ببینم اگر شما رمان گندم ایشون را خواندین یه مقایسه بکنید من کتاب گندم را از اقای مودب پور خواندم و خیلی دوست داشتمدمیخواستم اگر شماهم خواندین یه مقایسه بکنید. ممنون
پاسخ : سلام
این پست رو مهناز گذاشته هروقت اومد سایت بهش میگم جوابتونو بده

این نظر توسط در تاریخ 1393/06/12 و 12:53 دقیقه ارسال شده است

va zanesho mikhone ta 2 rooz depeم.مودب پور khkhkh adam romanaye in

man yalda ro khondam ta 1 hafte mano nemishod ba ye man asalam khord vala

bazam mamnon
پاسخ : خب مودب پورحقیقتای تلخ جامعه روبیان می کنه!من کتاباشوخییییییییلی قبول دارم.....وقت بشه یلداروهم می ذارم کتاب قشنگیه!عاشق شخصیت نیما بودمااااااااشکلک

این نظر توسط مبین@ در تاریخ 1393/06/12 و 12:39 دقیقه ارسال شده است

مبین@

اهل رمان نیستم ولی از این یکی خوشمان آمدشکلکشکلک
پاسخ : ممنووووووووون عزیزم مطمئن باش ازخوندنش پشیمون نمی شی!قول می دم!یه رمان همه جانبه اس!

این نظر توسط صادق در تاریخ 1393/06/12 و 12:39 دقیقه ارسال شده است

صادق

پس حتما زودتر میخونمش شکلک
پاسخ : اگه شروع کنی بخوای هم نمی تونی بیخیالش بشی!چون خیلی جذابه!شکلکمن باراول که شروع کردمش بخونم تو3-4ساعت تموم کردم

این نظر توسط صادق در تاریخ 1393/06/12 و 12:35 دقیقه ارسال شده است

صادق

مرسییییییییی الان دانلود میکنم شکلکشکلکشکلک
پاسخ : خواهششششششششکلکاین رمان واقعآقشنگه!خییییییییییلی دوسش دارم چندین وچندباررخوندم....یه جاهایی واقعآ آدم ازخنده دل دردمی گیرهشکلک


کد امنیتی رفرش